.:: دومـــان ::.
قاردا ، دوماندا باش اوجالدان ساوالانيم
بلاقا گؤره



فاطمه ابراهيمي
وبلاگي جهت ارائه به استاد نورپاش
-------------------------------------------
تمامي مطالب وبلاگ حالت Demo دارند و صرفاً جهت پر كردن محتواي وبلاگ از آنها استفاده شده است .

مدير وبلاگ : فاطمه ابراهيمي
یارپاق لار
سایغاج
  • بوتون گؤروش لر :
  • بو گونون گؤروشو :
  • دونه نین گؤروشو :
  • بو آیین گؤروشو :
  • ایندی بلاق دا :
  • باخیش لار :
  • یازی لار :
  • آخرین بازدید :
  • یئنیله مه چاغی :

 

 

اللغة التركية في ايران*

احمد كسروي

1. مقدمه

عموماً چنين پنداشته ميشود كه در سرزمين پارسيان( ايران) [2]به جز زبان فارسي مردم به زبان ديگري صحبت نميكنند، و تعداد كمي از گسترش زبان تركي در سرتاسر ايران آگاه هستند، شايد زبان تركي بيش از زبان فارسي متداول است، و اگر از اكثر ايرانيان سؤال شود كه در كشور آنها به زبان تركي صحبت ميشود، جواب خواهند داد: مطمئنا در ايالتهاي آذربايجان و خمسه (زنجان). و اكثر آنها اين را٫ همجواري اين ايالتها با قفقاز و سرزمين عثماني تركيه ميدانند.

من تا به حال نديده ام، يا در ميان ايرانيان يا در ميان خارجيها، كه در مورد ايران و مسائل اجتماعي آن صحبت ميكنند، كسي در رابطه اين موضوع اطلاعات صحيح داشته باشد…….. به ويژه در كتابهاي خارجي، مستشرقين كه در مورد زبان تركي و مردم تركي زبان تحقيق كرده اند تحقيقاتشان را به سرزمين عثماني مردم تركستان و مسلمانان شناخته شده روس يعني تاتارها محدود كرده اند و به ندرت در مورد ترك زبانان ايران صحبت كرده اند، و آنهايي كه در مورد ايران و زبانهاي متداول در آن بحث كرده اند، فقط زبان فارسي و لهجه هاي آن مانند گيلكي، مازندراني، لري و غيره [3]را مورد بحث قرار داده اند، كه اينها در اين ايالتها متداول هستند. اما در مورد زبان تركي، آنها از ذكر آن غفلت كرده اند و به ندرت در مورد آن صحبت كرده اند، و وقتي هم صحبتي از آن به ميان آورده اند گفته اند اين زبان در آذربايجان متداول است. شايد اطلاعات آنها از طريق مسافرين، كارمندان سفارتها، يا مسيونرهائي است كه عموماً در ايالتها و شهرهاي بزرگ رفت و آمد داشتند، و آنها به ندرت به خودشان زحمت ميدهند به روستاها يا ايلات چادرنشين مسافرت و در مورد زبان و آداب و رسوم آنان تحقيق كنند….. مفسرين مسائل ايران از توجه به ساير زبانهاي متداول مانند تركي در ايران غفلت ورزيده اند.

در مقايسه با زبان فارسي، زبان تركي شبيه دختر زيبائي است كه به آرامي در كنار يك زني بدون حجاب نشسته كه او دل را با جواهرات و عشوه هايش و مغز را با آرايشش افسون ميكند. (اينجا ما تركي را در يك كفه ترازو و فارسي و تمامي لهجه هاي آن را مانند مازندراني، گيلكي، لري، كردي، سمناني، و غيره را در كفه ديگر ترازو قرار ميدهيم. و اگر منظورمان فارسي سنتي است و آن را با تركي مقايسه ميكنيم، تركي به آن برتري دارد. هيچ كس نميتواند آن را انكار كند.[4] 

 

اما ما ميخواهيم در اين جاده پيش برويم و دروازه اي را كه هرگز باز نشده است باز كنيم. ما ادعا نميكنيم كه اين مقاله كامل است يا يك بررسي و تلاش دقيق است. بلكه، ما بحث خودمان را محدود ميكنيم به سفرهاييكه در ايالتهاي ايران داشتيم……

 

2. آيا در ايران ترك يا فارس در اكثريت هستند؟

تركها در يك ايالت ايران به سر نميبرند، همانطوريكه برخي عقيده دارند آنها تقريباً در تمامي ايالتهاي ايران پراكنده شده اند، [5] براي اختصار، ما ترك زبانان را «ترك» خواهيم گفت [6]. تركها و فارسها همانند دو توده جدا شده نيستند بلكه همانند تخته شطرنج در جريان بازي هر بازيكني به طرف ديگر رخنه ميكند و مهره هاي سياه با مهره هاي سفيد به هم آميخته ميشوند. در ميان روستاهائي كه عادتاً فارسي صحبت ميكنند، اكثر شهرها مانند تهران، شيراز، قزوين و همدان با روستاها يا ايلات تركي زبان احاطه شده اند. و مردم دو شهر اخير هر دو زبان تركي و فارسي را ميفهمند [7].                                                                                                

امروزه فهميدن اين كه ترك يا فارس اكثريت را تشكيل ميدهند مشكل است. اين بعد از سرشماري كه هويت فارس و ترك را روشن سازد معلوم ميشود، اما حكومت ايران همچون سرشماري را براي شهروندان خود يا جمعيت ايالتها انجام نداده است [8]، تا اينكه فارسها را از تركها تشخيص دهيم؛ نظر مؤلف اين است كه اكثريت با تركها ميباشد و اين يك تخمين الكي نيست، بلكه آنچه كه ما در زير ارائه ميدهيم، نتيجه تحقيقاتي است كه انجام داده ايم و اعداد و ارقام آن را ارائه خواهيم داد.

الف. آذربايجان، يكي از چهار ايالت بزرگ و خيلي مهم ايران است. (از نظر اجرايي ايران به چهار ولايت آذربايجان،خراسان، فارس وكرمان و بيش از ده ايالت مانند مازندران، گيلان، كردستان و غيره تقسيم شده است. آذربايجان داراي يك و نيم ميليون نفوس ميباشد و ناحيه خمسه [9]، كه جمعيت آنجا را چادرنشينها و مردم مقيم تشكيل ميدهندكه در شهرها و روستاهاي آن مردم به زبان تركي تكلم ميكنند و زبان فارسي را نميفهمند مگر اين كه توسط معلمين به آنها ياد داده شود. البته در كنار مردم آذربايجان اقليت كرد مكري نيز زندگي ميكنند كه به كردي تكلم ميكنند.

ب. اكثر روستاها و ايلات در خراسان و فارس و بخشهاي همدان و قزوين و عراق عجم (اراك فعلي) و استرآباد (گرگان فعلي) ترك هستند [10]، و مسافريني كه در خيابانها و كوچه هاي تهران قدم ميزنند از ديدن روستائيهايي كه در خيابانهاي تهران تركي صحبت ميكنند تعجب خواهند نمود. برخي از اينها در سالهاي اخير از آذربايجان و خمسه (زنجان) به تهران مهاجرت كرده و در اين شهر مقيم شده اند و ديگر هويت خود را فراموش كرده اند و خودشان را يك شهري ميدانند [11].

در ديگر قسمتهاي ايران، اكثريت با تركها نيست. اما در اين بخشها نيز ايلات و روستائياني وجود دارند كه به زبان تركي صحبت ميكنند. استثنا فقط در ناحيه كرمان و بخشهاي گيلان، مازندران، كردستان، لرستان، و غيره است[12]. طوري كه در اينجا ها ترك وجود ندارد مگر اين كه در سالهاي اخير به آنجا مهاجرت كرده اند و خودشان را همشهري اين ناحيه ها نميدانند. اين ضرب المثل روسي درست است كه ميگويد: «نيزه بدون سر وجود ندارد» در حقيقت، در مازندران دو ايل ترك وجود دارد، كه با قبيله هايشان در ساري مركز مازندران زندگي ميكنند، تعدادشان بيست قبيله است كه از سرتاسر ايران به اينجا مهاجرت كرده اند و در مازندران ساكن شده اند، و ديگر به تركي صحبت نميكنند.

ما تصميم گرفته ايم (همانطوري كه گفته ايم) چيزي را نخواهيم گفت مگر اين كه با اعداد عربي قابل بيان باشد، و تخمين و خيال به طور مطلق قانع كننده نيست

 

3. آيا آنها ترك هستند يا ترك شده اند؟

آيا مردم آذربايجان، خمسه و ديگر ترك زبانان ايران از نسل ترك هستند كه از تركستان مهاجرت كرده اند يا آنها فارس بودند كه بعد از غلبه چنگيزخان ناگزير شده اند جهت حفظ زمينهايشان زبان اصلي خود فارسي را فراموش كنند و زبان تركي را انتخاب كنند؟

سخن كوتاه، تركي زبانان ايران كه در سرتاسر ايران پخش شده اند فارس زبان نبودند كه به زور مجبور شده باشند از زبان اصلي خود صرفنظر كرده و زبان تركي را ياد بگيرند،ترك زبانان ايران فرزندان تركهايي هستند كه در زمانهاي باستاني از تركستان جهت پيداكردن پناهگاه و چراگاه مهاجرت كرده اند و فاتحين ايران گشته اند و در سرتاسر آن پخش شده اند و هر جا كه اراضي وسيع بود ساكن شده اند و در طول زمان با اهالي ادغام شده و با آنها ازدواج كرده اند. عادتها و لباس و مذهب آنها را قبول كرده اند [13]. قبايل ترك كه در استرآباد سكني گزيدند تركمن گفته ميشوند هنوز به مذهب سني و همانند روش لباس پوشيدن و آداب رسوم خودشان وفادار هستند و هنوز با فارسها به جز در برخي موارد ادغام نشده اند. اگر چه زبان تركي را حفظ كرده اند و حالا فرزندان آنها به همان زبان يعني تركي صحبت ميكنند. گر چه تركهايي هم بوده اند كه در ميان مردم بومي حل شده اند و زبان خودشان را فراموش كرده اند [14].

اثبات ادعاي ما، بعلاوه آنچه در بالا مطرح شد، از كتابهاي تاريخ بر آورده ميشود. (يك اعتقاد قديمي وجود دارد فاتحين ترك تعداد زيادي از نيروهاي نظامي خود را بين مردم ايران جا دادند و با آنها ادغام شدند و با آنها ازدواج كردند و ايرانيها را مجبور ساختند كه به تركي صحبت كنند و آنها نيز از ترس تركها به تركي صحبت كردند و زبان خودشان را فراموش كردند. …………، اما اطلاعات كافي براي ادعا وجود ندارد، چون اين ادعا توضيح نميدهد كه چطور اين تعداد ترك زبان خودشان را در بين تعداد زيادي فارسي زبان كه آنها را احاطه كرده بودند حفظ كردند.)

——————————              

 

توضيحات:

[1]-كسروى در سالهاى واپسين زندگى خود٫ از آذربايجان ستيزى و ترك گريزى دست كشيده و حتى ابراز پشيمانى نموده است

[2]- ايران معادل سرزمين پارسيان نيست. ناحيه فارس نشين كشور پرشيا-فارسستان تنها بخشى از ايران است. وانگهى قوم فارس فعلى با قوم پارس باستانى نه تنها يكى نيست بلكه ادامه مستقيم آن هم نمىباشد. قوم فارس زبان امروزى به لحاظ تبارى٫ زبانى و فرهنگى آميزه اى از پارسيان باستان با ديگر ايرانىزبانان٫ بوميان غير ايرانيزبان٫ اعراب و تركها است.

[3]- به لحاظ زبانشناسى٫ لرى٫ گيلكى٫ كردى٫ تبرى ٫ سمنانى و … هيچ كدام لهجه زبان فارسى نيستند٫ بلكه مانند فارسى هر كدام زبانى مستقل و خويشاوند از خانواده زبانهاى ايرانى مي باشند.

[4]- اساسا كسروي در قسمت سوم اين مقاله به اثبات برتريت زبان تركي بر فارسي مي پردازد.

[5]-كسروى در اينجا محلى نبودن و سراسرى بودن زبان تركى در ايران را در نظر دارد. وى از اولين محققانى است كه دقتها را به اين واقعيت جلب كرده است.

 [6]- با اينهمه در ادامه مقاله٫ وى بخشى را به اثبات ترك تبار بودن ترك زبانان ايران٫ و فارس تبار نبودن آنها اختصاص داده است.

[7]- قزوين و همدان كه خود شهرهائى دوزبانه اند مانند جزيره اى در ميان ناحيه ترك نشين شمال غرب كشور٫ يعنى در داخل آذربايجان قرار دارند.

[8]- پس از قريب به هشتاد سال از نگارش اين مقاله٫ دولت ايران هنوز هم سرشمارى جامعى در باره مليتهاى ايرانى و زبانهايشان انجام نداده است..

[9]- در اينجا مقصد كسروى تقسيمات اجرائى و ادارى كشور است. زيرا خمسه بخشى از ناحيه پيوسته ترك نشين شمال غرب كشور و يا به عبارت ديگر بخشى از آذربايجان و در داخل آن است.

[10]- همانگونه كه گفته شد همدان٫ قزوين و بخشهاى ترك نشين عراق عجم جز آذربايجانند. خراسان و فارس (ايران جنوبى) دو ناحيه ديگر در ايرانند كه تركهاى آذرى به انبوهى در آنها ساكنند.

[11]- شهر تهران و حومه آن٫ پايتخت دول تركى غزنوى٫ سلجوقى و قاجار٫ اقلا از قرن ۱۰-۱۱ ميلادى موطن و مسكن گروههاى بيشمار تركى بوده است و تركهاى اين شهرستان منحصر به مهاجرين جديد نيستند. اساسا بخش ترك نشين استان تهران جز آذربايجان ائتنيك و خود شهر تهران بر مرز منطقه ترك نشين و فارس نشين ايران قرار دارد.

[12]- اين تثبيت كسروى آشكارا نادرست است. نه تنها در زمان وى بلكه امروز نيز گروههاى تركى بسيار در مازندران٫ گيلان٫ كردستان٫ لرستان و كرمان ساكن مىباشند كه مركب از هم گروههاى طائفه اى (كوچ نشين و تخته قاپو) و هم غيرطائفه اى (روستائى و شهرى) ميباشند و بسيارى از آنها مانند تركهاى مازندران و لرستان و كرمان سابقه سكونت هزار ساله اى در آن نواحى دارند.

[13]- اين ادعاى كسروى دقيق نيست. اقلا در قرون وسطى نه تنها تركها متاثر از مذهب فارسها و ديگر ايرانيان نبوده اند٫ بلكه بر عكس تركهاى علوى آسياى صغير و آذربايجان(قزلباشها) عامل پذيرش و گسترش مذهب شيعه در ميان فارسها٫ لرها٫ گيلكها٫ تبريها و برخى ديگر از مليتهاى ايرانى زبان بوده اند.

[14]-كسروى در اينجا نظر به مساله بسيار مهم استحاله تركها در فارسها و ديگر گروهها و نقش تركها در تشكل تبارى فارسها دارد. يادآورى ميشود كه برخى پژوهشهاى جديد٫ ترك تبار بودن ۳۰-۴۰  در صد از فارس زبانهاى امروز ايران را مطرح مينمايند

 



بؤلوم : ادبيات، 
برچسب ها :

1       باخیش لار
۳ تير ۱۳۹۰
فاطمه ابراهيمي